ایلیاایلیا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

خوشگل مامان و بابا، ایلیا

سلام

ایلیا پیرو راه مامان و بابا، مهندس کامپیوتر

ایلیای نازم امروز 9 ماهگی شو تموم کرد تبریک میگم گل پسرم. انشاله 9 ساله و نود ساله بشی  مامانی خیلی دوستت دارم وقتی سر کارم همش دلم برا دیدینت پر میکشه دلتنگت میشم. بوس بوس   ...
21 آبان 1393

ایلیای ناز مامان

ایلیا مامانی نمی دونی چقدر دوستت دارم. عاشششششششششششششقتم. با اون قیافه ناز دوست داشتنیت خندیدن های شیرینت. وقتی به من نگاه می کنی و می خندی کای ذوق می کنم           شیطون بلای مامانی تو، وقتی دارم آشپزی میکنم تنهایی بازی نمی کنی همش میای سراغ مامانی ، مامان نوردی می کنی   همش دوست داری از جیزی بگیری بلند شی. تازه از پله بالا رفتنم بلد شدی    ...
18 آبان 1393

پسرم ایلیا هشت ماهه شد (عکس های جدید )

ایلیا جونم 21 مهر ماه هشت ماهگی شم تموم کرد. دیگه شد یه پسر ناز شیطون بلا، شلوغی میکنه در حد تیم ملی   از فردای روزی که دندون درآورد(هفت و نیم ماهگی) دیگه کامل چهاردست و پا راه میره. الانم که هشت ماهه شو تموم کرده از دیوار صاف میره بالا    از مبل و تخت و مامان و بابا و هرچی دم دستش باشه میگیره بلند میشه.  تازه عاشق آهنگ و رقصیدنم هست وقتی کسی میرقصه پا میکوبه و آهنگ میخونه. ایلیا پسرم خیلی دوستت دارم تو عزیزه مامان و بابایی  درج در 93/10/8 : پسر عزیزتر از جونم هر روز شیرین تر از قبلش میشه، حس میکنم که خیلی بزرگ شده  . شیرین کاریاش شروع شده الان که تقریبا 8 و نیم ماهست بعضی رفتار ها رو که ...
23 مهر 1393

خبر خبر، خبر خبر

خبر خبر ایلیا کوچولوی ناز من دندون در آورده   صدای تق تق دندون ایلیا رو برای اولین بار 3 مهر ماه خونه مادربزرگ (مادربزرگ من) وقتی ایلی داشت هلو می خورد خورد به قاشق    ایلی کوچولو دقیقا شش ماه و یک هفته ای بود من داشتم نماز می خوندم خوابوندم کنارم که من و ببینه یهو دیدم شروع کرد سینه خیز از این طرف پذیرایی رفت اون سر، از خوشالی گریم گرفته بود الانم دیگه رو پوزیشنه چهار دست و پاست ولی کامل نمی تونه چهار دست و پا بره یکی دقدم میره بعدش بازم سینه خیز سرعت می گیره    از هفت ماهگی هم به تنهایی میشینه بدون کمک کسی، قربونش برم که هر روز خوشگل تر و قوی تر و بزرگتر میشه      ...
5 مهر 1393

ایلیا و بابابزرگ

ایلیا جونم امروز ناهار رو همگی خونه بابابزرگ اینا بودیم. خاله اینا از تهران اومده بودم.من دوست داشتم ازت عکس بگیرم ولی تو همش میخواستی بپری بغل بابابزرگ و اصلا حواست به من نبود کلی واست میو میو کردم تا منو هم نگاه کنی   ...
24 مرداد 1393

عکس های جدیدی از ایلیا جونم

سلام به همه دوستان من باز رفته بودم غیبت صغری      ایلیا جونم بزرگ شده اقا شده خوشگل و ناز شده فداش بشم من.    تازه دیروزم 6 ماه شو تموم کرد منم اومدم سرکار از ایلیا جونم جدا شدم.   ایلیا نمی دونی چقدذ دلم برات تنگ میشه واسه خنده هات بفل کردنات فداتتتتتتتتت بشم مامانی جونم.  اینم کلی عکس از ایلیای مامان                             ...
22 مرداد 1393