عکس های سال 95
سلام سلام صد تا سلام
سلام به همه دوستان عزیز که وبلاگ ایلیا جونم رو دنبال می کنن و سلام به پسره نازم ایلیا
ایلیا جوونم عشق مامانی خیلی وقته که فرصت نکرده بودم مطلب جدید تو وبلاگت بذارم از بس دم عیدی و بعد اون سرم شلوغ شده بود.
خبرهای خوب این که یه ماهی میشه دیگه شیر مامانی رو نمی خوری. البته جدا کردنت زیاد آسون نبود هنوزم گاهی دوست داری که شیطنت کنی. و خبر بهتر اینکه دیگه پوشک نمی بندی اونم تقریبا بیشتر از یه ماه میشه. الان دیگه خودت به تنهایی شلوارت رو در میاری و میری دستشویی .
از شیرین کاریات بگم که تمخومی نداره. البته خیلی هاشو فراموش کردم که الان واست بنویسم.
حالا دیگه آهنگ می خونی همشو از اول تا آخر (مشدی عباد ... )( تاب تاب عباسی .... )(گل خانم گل یانیما... ) و خیلی آهنگ های دیگه. یکمی هم سوره توحید رو یاد گرفتی. اولاشو من می گم آخرشو تو.
حرف زدنت که از من و بابا کاملتر شده هزار ماشاله مثل یه ادم بالغ حرف می زنی. اون رو بهت می گم می تونی غذا درست کنی میگی "نه دستم می سوزه بذار بزرگ بشم سبیل در بیارم بعدش "
تازگی ها عاشق رانندگی شدی همش دوست داری پشت فرمون بشینی و ادای رانندگی رو در بیاری هرچند ماشین خودت رو نمی تونی کامل اداره کنی.
فارسی صحبت کردم تازه داری یاد میگیری بعضی کلماتش رو میگی. اون روز رفته بودی پارک بچه ها فارسی صحبت می کردن تو هم سعی می کردی یاد بگیری و حرفاشونو تکرار می کردی. دیشب می خواستی بگی پامو میزنم به صندلی می کفتی " پام صندلی کجاست"
ایلیا جونم تو عروسی عمو علی ، داماد شده
تحویل نوروز 95
هدیه های مادربزرگ و پدربزرگ برای چهارشنبه سوری
5فروردین - تولد نیکان - پسر دایی ایلیا
یک ماهگی نیکان
نیکان 14 روزه و ایلیای 28 روزه در یک نگاه
سفر دو روزه ما در 12 فروردین به ارومیه
ایلیا و کلاه نوزادیش
ایلیا شاد و خوشحال تو باغ باباجون
اردیبهشت 95 - سفر به شیراز